چی شده تنها نشستی
واسه من زندگی سرده
نکنه تو هم غریبی
کاش می شد اشکاتو پاک کرد
بمیرم تو هم بریدی
چه تبسم قشنگی
وقتی به غمها بخندی
آخه ارزشی نداره
دل به این دنیا ببندی
نازنین دنیا همینه
اونکه خوب بود بدترینه
نکنه تنهات گذاشته
آخره عشقها همینه
میدونی چقدر عزیزه
قطره سپید شبنم
مثل اون اشکای نازت
رو تن گلهای مریم
نازنین خدا بزرگه
غم واز خودت جدا کن
کاشکی یه قاصدک بیاد
اینجا کویر عطشه
منو به دریا ببره
کاشکی که دستای منو
یکی تو دستاش بگیره
کسی که غصه های من
پیش نگاهش بمیره
کاشکی کسی بره سفر
دل منو خبر کنه
دل خراب و تنگمو
آماده سفر کنه