سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از اعماق قلبم
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
دوشنبه 86 خرداد 14 ساعت 11:59 صبحسلام بر گل ها
 

   آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

 در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

 خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

 تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت

        ********

مثل این است کمی دلگیرم

گاه و بیگاه دلم می گیرد

 راه سختی است رسیدن تا او من

از این راه دلم می گیرد

 دست من نیست که پر بارانم

 خواه ناخواه دلم می گیرد

        ********

 غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا امد

 خار خندید و به گل گفت : سلام

 و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت

 ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود

 دستی بی رحمی آمد نزدیک

گل سراسیمه ز وحشت افسرد

 لیک آن خار در آن دست خزید

 و گل از مرگ رهید

 صبح فردا که رسید

خار با شبنمی از خواب پرید

 گل صمیمانه به او گفت : سلام


متن فوق توسط: مریم نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
از اعماق قلبم
مریم
آرشیو یادداشت ها
تابستان 1386
بهار 1386
لوگوی من
از اعماق قلبم
اشتراک در خبرنامه